معنی آیزنه، یزنه

حل جدول

آیزنه ، یزنه

شوهر خواهر


آیزنه، یزنه

شوهر خواهر


یزنه

شوهر خواهر


باجناق و آیزنه

هم‌ریش


شوهرخواهر

آیزنه، یزنه


شوهر خواهر

آیزنه، یزنه


شوهر خواهر آذری

یزنه

لغت نامه دهخدا

آیزنه

آیزنه. [ی ِ ن َ / ن ِ] (ترکی، اِ) شوهرخواهر. یزنه.


یزنه

یزنه. [ی َ ن َ / ن ِ] (ترکی، اِ) شوهر خواهر. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری) (از غیاث) (آنندراج) (از انجمن آرا). آیزنه. ظأم. ظأب. شوی خواهر. (یادداشت مؤلف). در تداول امروز آذربایجان به کسر یاء تلفظ شود.

فرهنگ عمید

یزنه

آیزنه، شوهرخواهر،


آیزنه

شوهر خواهر،

فرهنگ معین

یزنه

(یَ نِ) (اِ.) آیزنه، شوهر خواهر.


آیزنه

(یَ یا یِ نِ) [تر.] (اِ.) (عا.) شوهر خواهر.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آیزنه

شوهرخواهر

فرهنگ فارسی هوشیار

آیزنه

شوهر خواهر

معادل ابجد

آیزنه، یزنه

145

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری